سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جیرجیرک
بارالها! دوستی ات را محبوب ترین چیزها برایم قرار ده، ترس از خودت را ترس آورترین چیزها نزدم قرار ده وبا شوق به دیدارت، نیازهای دنیایی را از من بِبُر . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

نوشته شده توسط:   باران  

چهارشنبه 86 اردیبهشت 12  12:35 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم.

 

بعد این همه سر و صدا و خوندن نقدهای مختلف بالاخره بر آن شدیم که خودمان اخراجی ها رو از نزدیک ببینیم و ملتفت بشویم قضیه ی این همه سر و صدا چی هست.

 

فیلم از چند منظر قابل بررسی هست: یکی مسائل فنی و تکنیکی دوم داستان فیلم که حول محور خاصی است و سوم مسعود دهنمکی! یعنی کار گردان فیلم.

 

در مورد مسائل فنی و تکنیکی و ایضا بقیه ی موارد ما که صاحب نظر نیستیم پس کاملا مشخص هست چیزی که قراره بگیم سلیقه ای و مقایسه ای هست و حاصل تجربه و لا غیر.

  1. مسائل فنی و هنری: از دید هنری و مسائل فنی به نظرم فیلم متوسطی هست البته متوسط منظورم ضعیف نیست. منظورم واقعا حد متوسطه  که در برخی سکانسها هم متمایل به خوب میشه.که البته با توجه به اینکه فیلم اول یک کارگردان هست قابل تقدیره. بگذریم که بعضی صحنه هام کلیشه ای و تکراریه!
  2. از نظر نوع طنز هم نوع نگاه طنزی فیلم جدید نیست و بیشتر طنزی که به کار گرفته شده به قول آقای عبادی طنز کلامیه و شیوه ی جدیدی در اون مشاهده نمیشه فقط شاید نو آوریش این باشه که این طنز در برخی موارد از ادب اسلامی دور میشه متاسفانه! که البته اینهم شاید در فیلمهای دفاع مقدس جدید باشه چون در سایر فیلمها قبلا بدترش هم دیده شده!
  3. .....

 

 

داستان فیلم:

 

در باره ی کلیت داستان فیلم باید بگم به نظرم کارگردان حسن نیت داشته و خواسته بگه که مثلا اینجوری نبوده که رزمندها و شهدای ما همه از آسمون افتادن پایین. بلکه خیلی هاشون همین مردم عادی و حتی پایین تر از عادی بودن که فضای معنوی جنگ متحولشون کرده! و دوم اینکه نباید جلوی کار نیک کسی رو گرفت حتی اگر بدانیم نیت فاعل چی هست از ظاهر کارش! چون ما نمیدانیم در پس پرده چها می گذرد . واینکه کسی رو که خدا دعوت کنه بنده خدا نمی تونه و نباید برش گردونه! خب این نوع دید البته قابل تقدیره. اما اینکه چقدر این نوع دید تونسته توی یه داستان کاملا پخته بشه و روایت بشه برای ببیننده توش حرف هست!

شاید اگر ادم فقط یه بیننده عادی باشه فیلم رو موفق بدونه. اما من خودم به شخصه مراحل تحول رو در مجید سوزوکی حس نکردم. اصلا یه جوری از اول فیلم تا اخرش با شخصیت راه نمیومدم. تابلو بود که همه بدونن این شخصیت باید آدم خوبی بشه ولی این تکامل تدریجی حس نشد!

یا من به عنوان ببیننده حس نکردم. شخصیت خیلی بریده بریده بود.معمولا وقتی یک ادم دچار تحول میشه- اونم از نوع یک شبه ره صد ساله! – ادمی که ناظره این تحول رو حس می کنه!

کلنجارهایی که این شخص با خودش میره و تنهایی هاش که لحظه به لحظه بیشتر میشه نشون از تحولش داره! مثل حر و مثل فضیل عیاض...

من اصلا این سیر تحول رو توی شخصیت مجید سوزوکی نمی بینم. نه مجید نه دوستاش!(البته اونجایی که اون سارقه ماسکش رو برمیداره و به یه دختر بچه میده خیلی قابل درکتره! و قابل باور تر که یک انسان در آن واحد این کار رو انجام بده.)

چیز دیگه ای که واسه من جالبه توی فیلم کارهایی هست که این اکیپ اخراجی ها تو منطقه انجام میدن!

والا تا اونجا که من یادم هست یه زمانی هم بود اوایل انقلاب که دستگاه ویدئو آزادانه قابل استفاده نبود. حالا چه برسه به اینکه مثلا یکی روش بشه و بیاد توی ملا عام ویدئو حمل کنه!

حالا اینکه انجام این کارا اونموقع اینقد آزاد بوده که اکیپ مجید سوزوکی نه تنها تو ملا عام بلکه تو منطقه جنگی انجام میدادن!! دیگه الله اعلم.

البته آقای دهنمکی گفتن از رو خاطرات خودشون فیلم ساختن خب اگر اینجوری هست لابد بوده دیگه!

البته این وسط شخصیت اکبر عبدی از همه قابل لمس تر هست.

 

یه چند جای فیلم خیلی یه جوریه که بدترینش اونجاست که فرمانده داد میزنه میگه داوطلب میخوایم بره رو مین!

آدم قلبش درد می گیره! نمیدونم توی جنگی که معروف هست که فرماندهانش جلوتر از سربازها می جنگیدن و از افتخاراتمون هم هست فرمانده بر میگرده به بقیه میگه داوطلب میخوایم بره رو مین! من تو دلم گفتم تازه اگرم لازم باشه کسی بره رو مین(که همیشه اینجوری نبوده و این اخرین راه بوده چون بالاخره فرمانده نهایت سعیش رو برای داشتن کمترین تلفات می کنه!) اره داشتم می گفتم من تو دلم گفتم ببخشید فرمانده خودت چکاره ای؟! چرا به بچه ها مردم میگی برید رو مین؟! کلا شخصیت رزمنده ها خیلی خوب پرداخته نشده بود و ایضا به قول آقای عبادی نقش ارتش تو فیلم خوب بود. که میشد گفت یکی از نکته های فیلم هست. به نظرم طبیعی ترین نقش همون نقش دستیار فرمانده هست که اعتقاد داره این اخراجی ها نظم گروهان رو بهم زدن و نباید راهشون داد. نقشش و عصبانیتش طبیعیه.اما اون حاجی که اخر فیلم میگه" خدایا می خاستی رو ما رو کم کنی..." کلا نقشش کلیشه ای و تکراری بود و ایضا به قول اقای عبادی!! آخر پیام بازرگانی. اصلا نچسب بود! خلاصه اینکه ما آخر فیلم نفهمیدیم اینا متحول شدن یا غیرتی! یعنی مثلا حاج مجید سوزوکی به این خاطر تو اون صحنه ی مصنوعی از روی مین رد شد که چون کشور مال اونم هست یا اینکه نه به فهم جهاد فی سبیل الله رسید! اخر فیلم هم که سر و ته فیلم رو بهم اوردن یهویی شد آخر فیلم. و تراژدی ها آغاز گرفت(ببخشید اغاز شد و همچنین پیامهای اخلاقی فیلم.)

نتیجه اینکه تحسین میکنم کارگردان رو که خواسته نگاه نویی داشته باشه ولی ای کاش پخته تر کار میکرد! یه جوری نگاهش له شده زیر چرخ پرداخت بد داستان!و شخصیت هاش.

 

_______________________________

 

و اما مسعود دهنمکی!

 

شاید همین اسم به عنوان کارگردان کافی بود که اینهمه سر و صدا متعاقب اکران فیلم بلند بشه!

از حق نباید گذشت که فیلم خیلی بیشتر از خیلی تحت تاثیر نام کارگردان قرار گرفت.چه در جشنواره و چه خارج از اون. البته من خیلی موافق نبودم که اقای دهنمکی بلند شد و اون اعتراض ها رو کرد به نظرم حتی اگر حقی هم به جانبش بود باید متانت اسلامی رو رعایت میکرد! هر چند همینجا شجاعتش رو تحسین می کنم چون به نظرم شجاعت میخواد ادم توی اون جمعی که هر کدو.مشون صاحب یه سبک روشن فکریه!! بلند شه و حرفش رو بزنه! همیشه از آدمهای شجاع خوشم میاد ادمی که بتونه بدون تحت تاثیر قرار گرفتن جو حرفش رو بزنه و نترسه. که اینجا اقا مسعود دهنمکی از این جنبه قابل ستایشه. و البته به قول خودش اینکه ادم تو کار اولش با بازیگران بزرگ و معروفی کار کنه و بتونه اعتماد به نفسش رو حفظ کنه! این کارش معرکه است!

اما خارج از جشنواره بعضی ها چشم بسته شدن طرفدار فیلم (به خاطر آقای دهنمکی) و بعضی ها چشم بسته شدن مخالفش! بازم به خاطر مسعود دهنمکی! که هردوش بده!

 

اما از هر چی بگذریم از یه چیزی خیلی بدم اومد اونم اینکه به قول خود اقای دهنمکی چون ایشون دهنمکی هستن خیلی بهشون گیر دادن گیرهایی که به هیچکس دیگه ای که حتی هزارمین فیلم ضعیفش هم هست ندادن!

تو برنامه عبور شیشه ای بود به نظرم(نمیدونم هنوزم اسمش همینه؟!) اقای دهنمکی مهمان برنامه بود مجری برنامه(آقای رشید پور) اصلا با یک جبهه گیری خاصی با اقای دهنمکی صحبت میکرد! با یه جور پیش زمینه ی ذهنی! هر چی این بنده خدا میگفت ایشون(آقای رشید پور) جبهه میگرفت انگار فقط ایشون رو دعوت کرده مچش رو بگیره. قابل انکارم نیست چون من برخورد مجری برنامه رو با سایر مهمانان هنرمندش دیده بودم. شاید اوشان با خودش فکر میکرد ایشان(همون مسعود دهنمکی) هنرمند به حساب نیامده و پا برهنه پریده تو دنیای هنر! و اصرار داشت ثابت کنه استاد دهنمکی راه رو اشتباهی اومدی برگرد! مخلص کلام من خودم از فیلم اخراجی ها سر جمع راضی نیستم زیاد و منتقدش هم هستم خیلی! ولی اینجور برخورد با کارگردان فیلم دور از ادبه!

والا تا دیروز یکی فیلم کوتاه هم میساخت میشد هنر مند هنر شناس صاحب سبک! حالا انگار جدیدا اونجام هر کسی که بره نمیشه هنرمند!

یه لازمه های دیگه ای هم داره مثل موسیقی کلاسیک موتسارت به عنوان صبحانه خواندن و اواز سر دادن هر چند که صدای چیزی هم داشته باشی و بقیه ی ابزار روشنفکری!! که کتابهای مالیخولیایی رو هم بهش وصله کنی بیشتر جواب میده و ایضا بعضی هاش هم میتونه اختراعی باشه و مهمتر از همه یه جور تریپه که بقیه مقابلش کم بیارن!!

 

--------------------------------------------- 

آخرش هم یه حلالیت میخوام از اقای دهنمکی کارگردان و ایضا اقای کاسه ساز تهیه کننده و سایر عوامل فیلم...اخه میدونید چیه؟؟؟؟.... من فیلم رو روی پرده ندیدم!!!!!!!(گریه ندامت!) روی سی دی دیدم از همین قاچاقی ها! یعنی آوردن ما هم دیدیم! البته معلومه اگر روی پرده میدیدیم به نقاط قوت فیلم هم پی میبردیم. حین سخن کوتاه کردم والسلام....