سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جیرجیرک
[ و اشعث پسر قیس را که فرزندش مرده بود چنین تعزیت فرمود : ] اشعث اگر بر پسرت اندوهگینى ، سزاوارى به خاطر پیوندى که با او دارى ، و اگر شکیبا باشى هر مصیبت را نزد خدا پاداشى است . اشعث اگر شکیبایى پیش گیرى حکم خدا بر تو رفته است و مزد دارى ، و اگر بى تابى کنى تقدیر الهى بر تو جارى است و گناهکارى . پسرت تو را شاد مى‏داشت و براى تو بلا بود و آزمایش ، و تو را اندوهگین ساخت و آن پاداش است و آمرزش . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   باران  

چهارشنبه 86 فروردین 22  9:56 صبح

 

 

 

من بیدلی هستم، بی ادعا ساده

دارم دلی عاشق روحی غزل زاده

مانند فایز من چوپان اندوهم

مانند بابا من یک عاشق ساده

سهم من از دنیا کشکولی از عرفان

یک قبله بسم الله یک قبله سجاده

یاران روح من مردان صحرایی

مردان اهل دردمردان آزاده

شهر و دیار من آبادی عشق است

آنجا که اینجا نیست انسوی این جاده

من مثل آیینه بی رنگ بیرنگم

این شهر رنگارنگ با من در افتاده

شال و کلاهم کو باید که برگردم

تا سادگی در من از پا نیفتاده

من از شما هستم ای مردم خونگرم

من از شما هستم ای مردم ساده

من چون شما هستم،همزاد فقر و فخر

من چون شما هستم مغرور و افتاده

من از شما مردم دل بر نمیدارم

من چون شما هستم یک رو ستازاده!

 

رضا اسماعیلی

 


 

نوشته شده توسط:   باران  

چهارشنبه 86 فروردین 22  9:56 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

باذن الله و باذن رسوله و باذن مولانا امیر المومنین

السلام علیک یا فاطمة الزهرا

----------------------------------- 

سلام علیکم

اما چرا اینجا میخوام بنویسم برای اینکه شما کمتر وقت دارید و اینها رو اینجا ثبت کنم

 که اگر خواستید جواب بدید.

شما فرمودید که ایشان(حاج حسن) و دوستانشان در شورای شهر برای این بر سر آقای قالیباف توافق کردند که حرف آقا زمین نماند. من قبلا هم گفتم به فرض اگر آقا همچین حرفی فرموده باشندبه دکتر احمدی نژاد فرموده اند. نه به شورای شهر! و اگر دغدغه ی ایشان بر زمین نماندن حرف اقاست خوب است ایشان و شما رو متوجه این امر کنم که اصلا با انتخاب اوشان بسیاری از حرفهای آقا روی زمین ماند! اگر یادتان مانده باشد آقا فرمودند این دیدار مردمی که آقای احمدی نژاد در شهرداری باب کرده اند خوب است ادامه پیدا کند! و لی درست بعد همین حرف آقا جناب شهردار گفته بود اعتقادی به این دیدارها ندارد این یک! دوم یادمان نرفته که آقا فرمودند که شهردار باید سرباز شورا باشد. و از زمان انتخاب اوشان این حرف هم بر زمین ماند چرا که دیگر این شهردار نبود که سرباز شورا باشد! و این شورا بود که در سایه ی شهردار قرار گرفت. نگویید اینجوری نیست و چه و چه! که برای آبروی شورای شهر بهتر است همین گونه باشد .چون امثال من که واقعا امثال اقای بیادی و کاشانی و غیره را از لحاظ اصولگرایی می پرستیم هیچ دلمان نمیخواهد انتصابات مساله جناب شهردار و ...پای شورا هم نوشته شود!

همان موقع ها هم که دکتر قالیباف شهردار شد ماهایی که چیزی از پشت پرده نمی دانیم فهمیدیم که بر اساس مصلحت سنجی هایی این امر صورت گرفته. حالا هرچی هم که مهندس چمران بیاید و بگوید که ایشان متخصص است دکترای برنامه ریزی شهری است و چه وچه. همین چمرانی که تا دیروز اعتقاد داشت شهردار باید از بدنه شهرداری انتخاب شود! راستی همین حاج حسن شما که در انتقاد از دولت و فریاد زدن بر سر آن ید طولایی دارد چه شد که اعتراض یک مشت مردم که در خواست خود را از شهردارشان میخواستند بر نتابید و ان را امری احساسی خواند؟! میشود برای من بفرمایید چرا تا تریبون آزاد بیست و سی به سوی مسائل شهری روانه شد دکش کردن به شهرستانها؟! چرا تا قبل از این به یاد شهرستانها نبودند؟

مگر چه می گفتند این مردم؟!

غیر اینکه از خصوصی بودن اتوبوسها جانشان به لبشان امده بود و جایی نبود که حرفشان را به گوش برسانند؟!

انتقاد مردم میشود احساسی ولی انتقاد اوشان(حاج حسن از دولت را می گویم) می شود علمی و اصولی!

اگر واقعا این تریبون آزاد احساسی است و مردم واقعیات را نمی بینند چرا این یکی دو سالی که پخش می شد ایشان بهش گیر ندادند؟! تا پیکانش رفت به سمت شورای شهر و شهرداری دکش کردند! جالب تر هم صدا سیما بود با این ماستمالی های کودکانه اش!بعد از ان اگر شبکه تهران را دیده باشید برنامه پشت برنامه که آقا این اتوبوس خصوصی عجب چیز خوبی است! عجب ابتکاری است ندیدید و نمیدانید!بعدش هم برود در محله های از ما بهتران تهران بپرسد مردم عزیز حال می کنید با این اتوبوسها؟! و انها هم با هم بگویند بله! بچه زرنگش خوبه اتوبوس قشنگش خوبه!

وکسی صف طولانی مردمی که از سرمای زمستان میلرزیدند تا یک اتوبوس بلیطی از همان عهد قجری ها بیاید و سوارش شوند را نمی بیند!

 

موضع گیری دکتر قالیباف را دیدید در باره ی همین دو سه برنامه ی بیست وسی؟! ایشان فرمودند اصلا این برنامه ها رو تهیه می کنید که چی؟ که ما مشکلات رو بدونیم؟! خب ما خودمون مشکلات رو میدونیم!!!

و بعد از ان هم بیست و سی یادش امد که ای خدای من ایران بیست و چند استان دیگر هم دارد!!!

و حرف مردم اگر هم به فرض طبق گفته ی حاج حسن احساسی باشد در مورد مشکلات موجود استان و شهرشان عیب ندارد! فقط برای تهران افت دارد!

یه سوال دیگه که توی ذهن ماهایی است که باز هم فقط روی دیده ها قضاوت می کنیم . و خوشحال میشویم آنانی که فلسفه ی این کارها را میدانند برای ما روشن کنند!

من با صداقت میگم هر وقت بیلبوردهای انچنانی تبلیغات ائتلاف بزرگ اصول گرایان را می دیدم فقط تاسف می خوردم!چرا که جوابی برای مردمی نداشتم که ازمان می پرسیدند پول این تبلیغات از کجا می اید!

گیریم که ان شا الله گربه است. و حتما این پولها مبدایی درست دارد! میشود یکی جواب ما را بدهد نسبت اصولگرایی با اسراف چیست؟!

با بیلبوردهای رنگی و بی رقیب انچنانی چیست؟!

ببینم این حاج حسن شما به ساده زیستی اعتقاد ندارد؟!

یا حاج حسن های دیگری که ظاهرشان این را نمی گوید؟!

نمیدانم!

نمیدانم!

شاید آنها راست می گویند!

ما پوپولیستیم!

احمدی نژاد پوپولیست است!

اصلا اینهایی که این اداها را در می اورندعقده ای هستند!

یکی نوشته بود مثلا احمدی نژاد نان و پیاز میخورد که یعنی چه؟!

اصلا میدانید بخورید و بیاشامید و اگر خواستید فکر کنید!

آنها راست می گویند!

اصلا یعنی چه که حاکم در سطح مردم زندگی کند با اینکه می تواند بهتر زندگی کند!

اینها زهد فروشی است نیست؟!

همه که میدانند انها اگر بخواهند بهتر می توانند زندگی کنند؟!

پس دیگر این چه ادا و اطواری است؟!

اینها را می شنوم و تمام مدت به این فکر می کنم پس چرا مولایمان اینگونه نبود؟!

چرا نیمه شب راه می افتاد و با دست خود نان و خرما به منزل یتیمان می برد؟!

میرفت حتی می نشست تا کودکان یتیم بر شانه هایش بازی کنند!

خوب بود ان موقع تلویزیون و این چیزها نبود که همه مولا را مثلا از روی تصاویر تلویزیون ببینند و بشناسند!

چون انموقع ایشان می شدند لابد اول پوپولیست دنیا!

و به این می اندیشم چرا مولا مثلا با یک مدیریت سیستمی قوی و کارآمد!! سه سوت آمار یتیمان و بیچارگان را در نمیاورد بعد سازمانی تشکیل دهد و چی میگن چتر حمایتی برسرشان بکشد که دیگر نرود وقتش را اینگونه تلف کند!

یا مثلا کسانی را مامور این کار کند(مثلا همین روابط عمومی ها!) و خودش به کارهای مهم بپردازد؟!

 

و بعدش هم سنگ بر شکم نبندد!

خوب بخورد و خوب بخوابد تا حاکم بهتری باشد!

براستی چرا؟!

 

اینها که نوشتم حکم نیست! سوال است! فعلا همین ها را داشته باشید تا بعد!

 

 

 


 

نوشته شده توسط:   باران  

چهارشنبه 86 فروردین 22  9:56 صبح

سلام!

اشکی که بی‌صداست

 پشتی که بی‌پناست

دستی که بسته است

 پایی که خسته است

 دل را که عاشق است

 حرفی که صادق است

 شعری که بی‌بهاست

 شرمی که آشناست

 دارایی من است...

دارایی من است...

 

                       ارزانــــی شــــمــاســت!!


 

نوشته شده توسط:   باران  

چهارشنبه 86 فروردین 22  9:56 صبح
 

 

  خداوندا تو پناه منی وقتی راهها با همه ی وسعتشان

 

      تنگ می شوند!


 

نوشته شده توسط:   باران  

چهارشنبه 86 فروردین 22  9:56 صبح
 

گوشه ی چشم بگردان و مقدر گردان
ما که هستیم در این دایره ی سرگردان!؟

دور گردید و به ما جرأت مستی نرسید
چه بگوییم به این ساقی ساغرگردان!؟...

این دعایی ست که رندی به من آموخته است
بار ما را نه بیفزا! نه سبک تر گردان!

غنچه ای را که به پژمرده شدن محکوم است
تا شکوفا نشده ، بشکن و پرپر گردان

من کجا بیشتر از حق خودم خواسته ام؟!
مرگ حق است.. به من حق مرا برگردان!

************

فاضل نظری


 
<      1   2   3      >